معنی ریاضى دان سوییسى

حل جدول

ریاضى دان سوییسى

لئونارد اویلر

اویلر


ریاضى دان فرانسوى

شارل میشل پیکار

دالامبر

شارل امیل پیکار


ریاضى دان اسکاتلندى

جان نپر

جان نِپِر


ریاضى دان آلمانى

ریمان

گاوس، ریمان


ریاضى دان بزرگ فرانسوى

دالامبر


فیلسوف و ریاضى دان فرانسوى

بلز پاسکال


ریاضى دان و فیلسوف انگلیسى

راسل


ریاضى دان و فیزیکدان بریتانیایى

ایزاک نیوتن

لغت نامه دهخدا

دان دان

دان دان. (ص مرکب) متفرق و پاشان و پراکنده و از هم جدا. (ناظم الاطباء). دانه دانه.
- دان دان بیرون زدن، دانه ها بیرون آمدن بر اندام در بیماری سرخک و آبله مرغان و حصبه و جز آن.

فرهنگ معین

دان

ریشه دانستن، (فع.) مفرد امر حاضر از «دانستن » 3- (ص فا.) در ترکیبات به معنی «داننده » آید: حساب دان، ریاضی دان. قدردان. [خوانش: (وَ) (اِمر.)]

معادل ابجد

ریاضى دان سوییسى

1212

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری